مبحث حال
حال: اسم یا جمله ای است که حالت وهیئت صاحب خود راهنگام وقوع فعل بیان می کند.
مانند:جاءَ الطالبُ ماشیاً) دانش آموزپیاده آمد(
. حال ومنصوب
انواع حال
1- مفرد: اسمی است نکره منصوب ومشتق که حالت فاعل یا مفعول یا نائب فاعل و.... را بیان می کند.
مشخصات حال مفرد
1- اسم
2- نکره
3- منصوب
4- مشتق) اسم فاعل، اسم مفعول، اسم مشبهه(
مانند: رَجَعَ الطَّفلُ اُمَّهِ مسروراً.
. حال مفرد و منصوب
2- جمله حالیه
نکته: هرگاه بعد ازاسم معرفه جمله ای بیاید جمله حالیه ومحلاً منصوب است
الف: اسمیه: که همرا «و» حالیکه می آید
. مبتداومحلاً مرفوع خبرمرفوع
مانند:رایتُ التلمیذَ و هوضاحکً.
. واو حالیه جمله حالیه ومحلاً منصوب
ب: فعلیه
1- فعل ماضی:که همراه «واو» حالیه می آید
مانند:جاءَ الرَّجُلُ و قد ضَحکَ.
. واو حالیه جمله حالیه ومحلاً منصوب
2- فعل مضارع:غالباً بدون «واو» حالیه می آید
مانند:جاءَ الانبیاءَ یُبَشَّرونَ
. جمله حالیه ومحلاً منصوب
نکات مهم مباحث حال
1- حال مفردنکره است امّاصاحب حال(ذوالحال)معرفه است،
مانند:جاءَ التلمیذُ راکباً.
. صاحب حال حال مفرد
2- حال باید از نظر تعداد(مفرد،مثنی،جمع)وجنسیت)مذکر و مؤنث( از صاحب حال پیروی کند.
الف:اگر صاحب حال مفرد باشد
مانند:یَستَمِعُ الطالبُ إلی القرآنِ خاشعاً.
. صاحب حال حال مفرد
تَستَمِعُ الطالبةُ إلی القرآن خاشعةُ
. صاحب حال حال مفرد
ب:اگرصاحب حال مثنی باشد،
مانند:یجتَهِدُ الطالبان فی عملِِهِما مسروریَن
. صاحب حال حال مفرد
تجتَهِدُ الطالبتان فی عملها مَسرورتَین
. صاحب حال حال مفرد
نکته:هرگاه اسم مثنی حال مفرد واقع شود با علامت مثنی «ینَِ» منصوب می شوند
ج:اگر صاحب حال جمع باشد،
مانند:یصَلَّی المؤمنونَ فی المسجدِ خاشعینَ
. صاحب حال حال مفرد
تُصَلَّی المؤمناتُ فی المسجد خاشعاتٍ
. صاحب حال حال مفرد
نکته: هرگاه اسم جمع مذکرحال مفرد واقع شود باعلامت «ینِ» منصوب می شود، وهرگاه اسم جمع مؤنث حال مفرد واقع شود باعلامت«اتٍ» منصوب می شود
3- صاحب حال می تواند اسم ظاهر،ضمیربارزوضمیرمستترباشد
صاحب حال
الف:اسم ظاهر:دَخَلَ المُعَلَّمُ مَتَبسماً
. صاحب حال حال مفرد
ب:ضمیربارز:الاطفالُ یلعَبونَ فی الغرقةِ صامتینَ
. صاحب حال حال مفرد
ج:ضمیر مستتر: یستَمعُ إلی القرآنِ خاشعاً
. صاحب حال ضمیرمستتر(هو) حال مفرد
4- تفاوت جمله ی وصفیه و جمله ی حالیه فعلیه:
الف:جمله حالیه فعلیه،بعد ازاسم معرفه می آید ولی جمله وصفیه بعد ازاسم نکره می آید.
مانند:ذَهَبَ التلمیذُ یضحَکُ (دانش آموزرفت درحالیکه می خندید)
. معرفه جمله حالیه
ذَهَبَ تلمیذٌ یضحَکُ (دانش آموزی که می خندید رفت(
. نکره جمله وصفیه
ب:جمله حالیه ی فعلیه در ترجمه ،ماقبلش)درحالیکه(می آید ولی قبل ازجمله وصفیه (که)می آید.
ج:جمله حالیه فعلیه همیشه محلاً منصوب است ولی جمله ی وصفیه از لحاظ اعراب،تابع اسم نکره ی ماقبل خود می باشد
مانند:جاءَ الانبیاءُ یُبَشَّرونَ
. اسم معرفه جمله حالیه ومحلاً منصوب
جاءَ طُلّابٌ یَضحَکونَ
. اسم نکره فاعل ومرفوع جمله وصفیه ومحلاً مرفوع
نکته:کلمه «وحد»که معنی (تنها،به تنهایی) را می رساند
پیوسته همراه ضمیربه کارمی رود.درجمله نقش آن حال است
مانند:جاءَ أبی وَحدَهُ
. حال مفرد ومنصوب