خرمشهر

فرهنگیان

خرمشهر

فرهنگیان

ترجمه چند اصطلاح عربی به گویش عراقی

دِشْـداشه: پیراهن سفید بلند مردان عرب 
چایخانه- شایخانه : قهوه خانه 
جِیتْ :آمدم 
گِدّام: روبرو 
چَـذّاب: دروغگو 
چا شْلون: در این صورت چطور 
چا شِفِتْ شْلون: دیدی چطور بود یتْـرَیّع: آروغ می زنه 
اِبْــهیده- یواش: آرام – یواش ( معادل بِـهُدوء) 
یُــمّه: مامان (البته برای خطاب کردن مادر بکار می رود – ای مامان مخفف یا أمّـاهْ ) 
کُلْ شی: همه چیز ( مخفف کُـلُّ شَیءٍ ) 
گُلْ لِه : بهش بگو 
گِلِتْ لِه : بهش گفتم 
گَـهوه: قهوه 
گهوه چی: قهوه چی 
شربت: شربت نوشیدنی 
سیرانگاه: محل گشت و گذار 
شوفْ ، باوِعْ : نگاه کن ابِن الدروب: بچه پر رو 
ابن دَلال: لوس و بچه ننه 
ابن عائله: با اصل و نسب و خانواده دار 
ابن المُلْجَم: کسی که دارای صفات بسیار بد اخلاقی است اَباوع: نگاه می کنم 
ما تِسْوه: نمی ارزه 
اَبچی (أبکی ): گریه می کنم 
ما جای : نیامد 
ماکو: نیست 
آبدستخانه: محل شستن دستها – دستشویی 
وَینچ : کجایی ( کاف مؤنث به چ تبدیل می شود .)مذکر آن وَینَـکْ ؟ 
وین چِنِتْ ؟: کجا بودی ؟ 
ابْصَف: در نزدیکی آبکوشت:آبگوشت 
یاواش/ علی کَیفَـکْ : آروم تر

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.